به گزارش اخبار اسپرت، تیم ملی ایران با اتکا به سه لژیونر در خط حمله ازبکستان را تحت فشار قرار داد. در ادامه مطلب با سایت اخبار اسپرت ما را همراهی کنید.
شب گذشته تیم ملی فوتبال ایران، از آخرین دیدار دور اول مسابقات گروهی مقدماتی جام جهانی 2026 مقابل ازبکستان، به تساوی بدون گل دست یافت.
شاگردان امیر قلعهنویی در این دیدار نتوانستند راهی به دروازه حریف بیابند و با کسب 14 امتیاز از مجموع شش بازی، هم امتیاز با ازبکستان و با تفاضل گل بالاتر به عنوان تیم اول به دور بعد صعود کردند.
با نگاهی اجمالی به عملکرد تیم ملی در این دیدار، فلسفه و استراتژیهای فنی تیم را در فاز حمله زیر ذره بین خواهیم برد.
ایران بازی را با آرایش پایه 1-3-2-4 آغاز کرد. شعاع حرکتی و شرح وظایف بازیکنان تیم ملی در فاز حمله، مطابق تصویر زیر و به شرح زیر است.
در ابتدا، تیم بازی را با (Double Pivot) محور دوگانه متشکل از سامان قدوس و امید نورافکن آغاز کرد اما رفته رفته، نورافکن یک خط بالاتر از قدوس قرار گرفت تا به عنوان بازیساز اصلی و قدوس به عنوان هافبک میانی نگهدارنده و واسط بین خط دفاع و هافبک قرار گیرد.
اگرچه این موضوع در بازیسازی فاز اول، میتوانست به نفع ما باشد، اما به عقب رفتن سامان قدوس برای توپگیری در دقایق زیادی از بازیسازی، کار را برای ما در این امر دشوار کرد؛ چرا که میتوانست از خلاقیت تیم در فاز دوم بازیسازی کم کند، البته که حضور امید نورافکن، به جهت بازی در جایگاه بالاتر نسبت به سامان قدوس، توانست چندین موقعیت گل به واسطه شوتزنیهای امید نورافکن از پشت محوطه جریمه، برای ما ایجاد کند.
صالح حردانی به طور مشخص، به عنوان بازیکن کانال کناری سمت راست تیم دیده میشود؛ بدیهی است که با حضور او در کنار خط طولی، علیرضا جهابخش به سمت نیم فضای راست و گاها کانال میانی سوئیچ میکند، که این موضوع به شعاع حرکتی پیوتهای تیم و مهدی طارمی بستگی دارد.
حضور میلاد محمدی اما کمی متفاوتتر، نسبت به حردانی دیده میشود؛ اگرچه بازیکن Flank (گوشه) سمت چپ محمدی است اما در مواقعی که ترابی در کنار خط طولی سمت چپ زمین در حال حرکت است، محمدی نقش Inverted کاذب به خود گرفته و به داخل جمع میشود تا بتواند طبق اصل بازی مالکیتی، برتری موقعیتی ایجاد کند.
مهدی ترابی که در این دیدار به عنوان جایگزین مهدی قائدی حضور دارد، عمدتا با حرکات عمقی به نیم فضای سمت چپ، سعی در خلق موقعیت برای همتیمیها دارد. زمانی که ترابی به داخل میزند معمولا محمدی اورلپ میکند و طارمی در کانال میانی حضور دارد.
مهدی طارمی را شاید بتوان تاثیرگذارترین بازیکن خط جلو، در این سبک بازی تیمی دانست. بازیکن پست دهی که میتواند در لحظه طلایی آرایش تیم را به 4-2-2-2 بدل کند.
🔽مقاله پیشنهادی🔽
دلیل اصرار ناگلزمان: پادشاهی کروس در آلمان!
برای مثال در تصویر زیر، شجاع خلیلزاده سعی در بازیسازی از عقب با پاس کوتاه را دارد که در چنین وضعیتی یکی از هافبکهای میانی در نیم فضای نزدیکتر (اینجا منظور حضور امید نورافکن در نیم فضای سمت چپ است) و دیگری یعنی سامان قدوس در کانال میانی حضور دارد. مهدی طارمی نیز در کانال میانی متمایل به چپ حضور دارد.
تصویر زیر نیز دقیقا مشابه قبلی و ایجاد برتری عددی و موقعیتی را در بازی مالکانه نشان میدهد.
سردار آزمون برخلاف بازیهای قبل که عمدتا نقش یک مهاجم شماره 9 کاذب را با نفوذ معکوس بر عهده داشت، در این دیدار به عنوان یک مهاجم پرسینگ و رونده، سعی در توپ گیری پاسهای توی در هافبکهای تیم دارد.
بازی مستقیم شاگردان امیر قلعهنویی، که گاها با پاسهای بلند طولی همراه میشود، میتوانست در چندین موقعیت خاص، تیم را به گل برساند.
برای نمونه در صحنهای که مشکوک به خطای پنالتی روی مهدی طارمی است؛ حسین کنعانیزادگان، زمانی که پرسینگ شدید تیم ازبکستان را از میانه زمین میبیند، سعی میکند تا با یک پاس بلند در جلوی زمین، مهدی طارمی را صاحب توپ کند.
به نظر میرسد منطقیترین سبک بازی نیز با توجه به شرایط تیم و نرخ بهرهوری بازیکنان در ارائه سبک بازی مالکانه، همین باشد؛ که در خلال بازی شناور تیمی، بر خلاف فلسفه فعلی به بازی مستقیم و استفاده از پاسهای بلند در فضای پشت مدافعین نیز توجه شود. چرا که در برابر تیمهایی که به صورت فشرده بلاک میکنند، سایر تیمهایی که به شدت مالکانه بازی میکنند از برتری کیفیت پاس، سرعت گردش پاس، جایگیری و حمایت مناسب بازیکنان از یکدیگر برخوردار هستند و هرگاه نقصانی در یکی از موارد فوق به وجو بیاید تیم با مشکلات بسیار جدی روبرو خواهد شد و اصطلاحا به بن بست تاکتیکی میخورد.
در اینگونه شرایط، استراتژی مربیان متفاوت است؛ آنها معمولا با ایجاد فضا برای شوتزنی از نقاط مهم زمین، خصوصا پشت محوطه جریمه، انجام دریبلینگ و پیروزی در تقابلات یک در مقابل یک برای گشایش فضا، دور زدن از طریق کانالهای کناری، استفاده از یک و دوهای کوتاه در نیم فضاها، ارسال از جناحین، استفاده از پاسهای چیپ در پاکتهای فشرده و در نهایت دعوت به پرس و ارسال بلند به فضای پشت مدافعان سعی میکنند، تا پرس یا بلاک فشرده حریفان را بشکنند و راهی به دروازه بیابند.
اگرچه در این مقاله صرفا به بازی تیم در فاز حمله اشاره شده است؛ اما باید خاطرنشان کرد همچنان در برخی از موارد دفاع تیم آشفته عمل میکند و به هنگام حمله، تیم ساختار Rest Defence دقیق و مشخصی ندارد که شدیدا میتواند تیم را در برابر ضدحملات رقبا آسیبپذیر سازد.
تیم ملی علیرغم این که در این دیدار نتوانست با اقبال روبرو شود و به گل برسد اما فلسفه و سبک بازی فعلی، دستکم با توجه به حضور عمده بازیکنان لژیونر منطقی به نظر میرسد؛ و احتمالا آنچه میبایست تغییر کند استراتژیهاست.